پوریاپوریا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

پوریا،همه چیز ما

این روزهای من و پوریا

1392/9/8 13:57
نویسنده : مامان الی
423 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر زمان زود میگذره.انگار همین دیروز بود که با صدای یک شیرخواره ی یک ماهه از خواب بیدار میشدم و هیچی جز شیرخوردن نمیفهمید ولی الان نوزادی 5 ماهه کنارم هست که صبحها با کش و قوس دادن خود و خمیازه کشیدن بیدار میشود و با لبخندهایی که نثارم میکند تمام روزم را شیرین میکند و میفهمم امروز روز خوبیست و باید مادر پر انرژی باشم و باحوصله ی زیاد برای فرزندم وقت بگذارم.

چند روزیه که خیلی سرماخورده شدی و دوبار بردیمت دکتر .الان خداروشکر بهتری ولی کاملا خوب نشدی.میدونم که تقصیر من بود مریض شدی چون ازت خوب مواظبت نکردم.قول میدم وظیفه ی مادریمو بهتر انجام بدم.قبول کن که هنوز تجربه ندارم.

تمام وقت زندگیم رو گرفتی.نمیگم بده ولی..............انگار هیچ زمانی ندارم که برای خودم تنها باشم حتی یه لحظه.نه خودم این ظرایط رو میتونم پیش بیارم نه کسی هست که منو کمک کنه.بابایی با تمام اخلاقای خوبی که داره،متاسفانه یه اخلاق بد داره که نمیذاره تورو دست کسی بسپارم.نه مامانم نه خودش و نه هیچ کس دیگه.میگه هرجا میری با بچه برو..........آخه بابا جون منم آدمم...خسته میشم....دوس دارم یه وقتایی هم تنها باشم مثل همه ی آدما....نمیگم تو اذیتم میکنی ها،اصلا...تو بهتر از این حرفا هستی و حسابی از صبح تا شب باهات حال میکنم ....ولی بدون که منم نیاز دارم وقتایی رو به خودم اختصاص بدم ...نمیگم افسرده شدم ولی حالم خوب نیست،احساس میکنم مثل یه زندانی توی خونه افتادم تا از تو نگهداری کنم،شاید این ظرایط رو خودم واسه خودم درست کردم...نمیدونم،هرچی هست خیلی بده و دوسش ندارم...کاش بشه شرایط عوض بشه

و توی این شرایط بد فقط تو هستی که بهم انرژِی مثبت میدی ، چون بابایی هم یه مدته عوض شده و به من فقط به چشم مادر بچش نگاه میکنه نه بیشتر نه کمترگریه

....................

دوست دارم پوریا.....خیلی زیاد....و تو امید زندگی من هستی ماچ

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

پریسا پ
22 آذر 92 0:01
سلام ماشاالله ماشاالله خیلی پسر نازی داری بابای نینی هم میدونه برا نی نی هیچکس بهتر از مادرش نیست عزیزم صبر کن سختیش دو ساله سعی از این روزها نهایت استفاده رو ببری یادت باشه دیگه هیچوقت پوریایی چهار ماهه نمیشه این روز ها هیچ وقت دیگه تکرار نمیشهبرای پسری روزهای خوشی براتون ارزو میکنم لطفا برا خونه دار شدن و نینی دار شدن من هم یه دعای مخصوص بکن اونجور که نشون میده دلت خیلی پاکه عزیزم بوس
مامان الی
پاسخ
مرسی عزیزم از دلگرمی هایی که دادی.حتما برات دعا میکنم
مامان سینا
24 آذر 92 13:31
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنید
محبوبه مامان الینا
8 دی 92 17:01
ای جانجدا روزها مث برق و باد میگذره
مامان آینده
26 دی 92 16:06
چه پسر ماهی. خدا حفظش کنه مامان آینده
مامان الی
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان مانلی
28 دی 92 19:40
ماشالله چه پسر نازی خدا حفظش کنه انشالله
مامان الی
پاسخ
مرسی عزیزم ممنون
مامی پوریا
13 بهمن 92 11:14
ای جانم چه پسر نازی...خدا حفظش کنه...من خیلی دوسش دارم چون همنام پسرمه و هم حدودا همسن هستن...حدودا 10روز پوریای من بزرگتره
مامان الی
پاسخ
ای جانم.چه جالب....پوریای شمام خیلی دوس داشتینی خدا واست حفظش کنه
نجمه
4 اسفند 92 10:11
ماشالا به گل پسرت چه با نمک شده حق داری مامان الی ، این حس سراغ خیلی ها می ره ، کاش می شد کلاس بری یه جوری یه وقت هرچند کم برای خودت داشته باشی