شروع بارداری
از ابتدای سال 91 تصمیم داشتیم برای بارداری اقدام کنیم ولی بنا به دلایل مختلف نمیشد(بهانه آوردن شوهری،فروختن خونه پدرشوهری،دنبال خونه گشتن و خرید خونه)و این شد که مهرماه تصمیم به این کار گرفتیم و 7 مهر پروژه ما با دوبار اقدام آغاز شد و دیگه گذاشتیم تا ماه بعد و فکر نمیکردم با دوبار اقدام باردار باشم.جمعه 21 مهر بود که نزدیکای صبح خواب دیدم : شوهری دست منو گرفته و اصرار داره ببره پیش یه آقایی و از من تست بارداری بگیره و بعد از تست هم متوجه شدم باردارم.بعد که بیدار شدم خوابم رو مرور کردم و با خودم گفتم نکنه واقعا باردار باشم و با بی بی چکی که توی خونه داشتیم تست رو انجام دادم و حسابی از نتیجه شُکه شدم.شوهری رو بیدار کردم و گفتم پاشو من مامان شدم و اونم اصلا باورش نمیشد و گفت تا آزمایش ندادی دلتو خوش نکن.و این شد که فرداش بعد از ظهر رفتیم آزمایش خون دادم و خانم منشی به شوهری تبریک گفت و این شد داستان شروع بارداری من.الان هم میخوام آزمایش رو ببرم پیش دکترم تا ببینیم چی میشه.