پوریاپوریا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

پوریا،همه چیز ما

31 هفتگیت مبارک پسرم

1392/2/4 12:11
نویسنده : مامان الی
632 بازدید
اشتراک گذاری

وای که من چه کنم از دست این شیطونیای تو شیطونک؟؟؟!!!!!!

میدونستم بچه ها توی شکم ماماناشون تکون میخورن ولی فکر نمیکردم به این شدت باشه.بعضی وقتا نمیدونم استخونای کجاتو به استخونای مامانی میزنی که حسابی دردم میگیره.

وای از وقتی که پشتت رو تکون میدی و شکم مامانی برای خودش حرکت موجی میره......عاشق این لحظه هام.نمیگم کاش تموم نشه ولی از خدا میخوام که تا آخر بارداری این تکونات پابرجا بمونه.......

بابایی وقتی این لحظه ها رو میبینه حسابی ذوق میکنه و از طرفی هم بهت نصیحت میکنه که مامانیو اذیت نکنی وگرنه وقتی بیای بیرون تلافی میکنه.وقتی آرومی و تکونی نمیخوری با صحبتهای بابایی که باهات حرف میزنه به خودت میای و واسش پشتک وارو میزنی.............

مامانی و بابایی یه عالمه چیزی واست خریدن.....لباسای خوشگل....اسباب بازیای ناز.....سرویس چوبت رو هم سفارش دادیم ....فقط مونده یه سری خورده ریزه و از همه مهمتر دیوارای اتاقت....

پسر گلم........خیلی دوست دارم....به خاطر این هدیه ای که خدا بهم داده روزی هزار بار شکرش میکنم.....به خاطر مشکلاتی که ممکن بود برام توی بارداری پیش بیاد و هنوز نیومده خداروشکر میکنم...

خدایا من پسرمو ازت سالم میخوام .....فقط همین

 

یه هفته پیش هم وقت دکتر داشتم و صدای دلنواز قلبت رو گوش کردم....برای یک ماه دیگه بهم وقت داد و برام سونو نوشت ....برای روز سونو لحظه شماری میکنم تا ببینمت آخه از بهمن دیگه پسرمو ندیدمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خانومي
4 اردیبهشت 92 13:41
مباركه عزيزم...براي منم دعاكن همه چي بخير بگذره........ببينم اوضاع ااضافه وزنت چطوره؟ چندكيلو اضافي كردي تاالان؟؟؟




انشالله که همه چی خوی پیش میره.توکلت به خدا باشه.حدود 10-12 کیلویی اضافه کردم
مامان جون سیلوانا
5 اردیبهشت 92 21:29
هفته 31 مبارک
قدر این لحظاتتو بدون مخصوصا این تکون خوردنها رو بعدا دلت برای این دورانت تنگ میشه


حتما قدرشو میدونم و لذت میبرم
سایه
5 اردیبهشت 92 21:51
ای بابا کجایی تو الی خانم...دیر به دیر میای...
کی میشه منم تکونای نی نی هام و حس کنم...راستی خبر داری من دوتا نی نی دارم...

باورم نمیشه دوقلو داری!!!!!واقعا مبارکت باشه عزیزم
مریم مامان ارمیا
6 اردیبهشت 92 1:50
آخ جوووون ،به امید خدا 9 هفته دیگه موووونده که این پسری شیطونو ببینیم.
خدا رو شکر که خوبین.

برام دعا کن مریم جون
zohre,mamane kiyan
10 اردیبهشت 92 15:46
ی زن، ای الطاف دستِ حضرتِ پروردگار

ای تو بهتر از همه هستی، به صد ره آشکار

خنده ات چون روشنایِ صبحِ هستی، پر ضیا

خنده ات چون دامنِ عرش خدا، مهدِ صفا

روزتون مبارک



روز توام مبارک زهره جون
مامان جون سیلوانا
10 اردیبهشت 92 16:42
بهشت ها برای تو آفریده شده اند و درختان برای اینکه سایبان تو باشند سر از خاک بر می آورند . . . مامان عزیز روزت مبارک ...


مرسی عزیزم.روز توام مبارک
مهسا
15 اردیبهشت 92 2:06
عکسای چیزایی که واسش گرفتی و کاش بزاری اینجا. کی فارغ میشی؟

اگه بتونم حتما میذارم.انشالله آخر خرداد
سمیرا
15 اردیبهشت 92 11:04
اشالا سالم و سلامت یه دنیا بیاد


مرسی سمیرا جون